شنبه, 18 مرداد,1404
جستجوی پیشرفته
یکشنبه, 14 اردیبهشت,1404

روی سرشان آوار می‌شد

آقای شهبازی همان‌طور که راهنما زد و پیچید به راست گفت: "با بررسی که داشتیم سقف بعضی از کلاس‌ها ریخته، شیشه‌های در و پنجره شکسته و صندلی تعدای از کلاس‌ها قابل استفاده نیست."

مشاهده »
یکشنبه, 14 اردیبهشت,1404

دوست آن دانم که گیرد دستِ دوست

چشم‌هایم را بستم در همان حین تلفن همراهم زنگ خورد. با کرختی نگاهی به صفحه‌ی روشن و خاموش آن انداختم. زهره بود دوست خوزستانی‌ام...

مشاهده »
شنبه, 13 اردیبهشت,1404

چرا خاموش نمی‌شود؟

درهای کانتینرها با حرارت بالایی که بهشون وارد شده و داشتن نوار درزگیرها کاملا چفت شدن. داخل اونا هم مواد سوختنی و کف کانتینرها هم از جنس چوب. آتش ‌نشان ها تنها می‌تونن...

مشاهده »
شنبه, 13 اردیبهشت,1404

همشهری خوب

باد کم‌ کم شروع شده بود صدای او بین هوهو باد به گوشم می‌رسید که: "در وضعیت عادی، ما کارکنان حفاظت با کارت تردد می‌تونیم به همه‌ قسمت‌های شرکت سر بزنیم اما الان همه‌چیز دست کمیته‌ی بحران حتی تردد" اما...

مشاهده »
شنبه, 13 اردیبهشت,1404

طبیعت بی‌جان

اولین چیزی که بین حجم آتش و دود توجهم را جلب کرد طبیعت بی‌جان بود. قدم‌هایم را تندتر برداشتم. باید پلک می‌‌بستم و قبل از انفجار آنجا را تصور می‌کردم...

مشاهده »
شنبه, 13 اردیبهشت,1404

بفرما نوشیدنی خنک

جوان بسیجی ایستاده کنار ماشین قبل از او گفت: "ما از پایگاه بسیج ششصد دستگاه هستیم. از ساعات اولیه حادثه به فکر خدمت رسانی افتادیم. تامین آب خنک، نوشیدنی، وعده‌های غذایی و حتی میوه‌ی تمام نیروهای امدادی رو به عهده گرفتیم."

مشاهده »