یکشنبه, 11 خرداد,1404

اسپند سوز را که روی بخار سماور داغ کرده بود و اسپند می‌ریخت؛ دستم داد گفت برو ببر برای مهمان‌ها.نمی‌دانستم این کارها چه معنایی دارند، فقط انجام می‌دادم

جمعه, 09 خرداد,1404

تا روز اول و دوم دست‌گرمی‌ست، می‌توانی کم بیاوری و برگردی؛ ولی روز سوم دیگر دست خودت نیست.

پنجشنبه, 08 خرداد,1404

خورشید خدا، دُرُست از پشتِ جایی که تو به دنیا آمدی بیرون آمد. چه طلوع زیبایی!

چهار شنبه, 07 خرداد,1404

تصویر کودکی در غزه را نشان می‌داد که در میان شعله‌های آتش گیر افتاده بود. نه راه پس داشت نه راه پیش،شاید دنبال مادرش می‌گشت.نمی‌دانم...

سه شنبه, 06 خرداد,1404

مردها، بغضشان را خوب بلدند قورت بدهند! اما این بغض هر چقدر هم که خورده شود، هر چقدر هم که سرکوب شود، آخر سر، تبدیل می‌شود به رد اشکی که می‌چکد لای ریش‌هایشان!

سه شنبه, 06 خرداد,1404

توی دلم گفتم حتما باز این وطن‌فروش‌ها گندی زده‌اند که آنوری‌ها برایشان کف می‌زدند. جستجویی کردم و بله...