
جمعه, 30 خرداد,1404
جمعهی خشم
آفتاب داغ مستقیم به فرق سرمان میخورد اما تاثیری در کم شدن فریادها نداشت: «مرگ بر منافق! ای لشکر صاحب زمان(عج) آماده باش! آماده باش!»
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
یک پُرس غذای حماسی
معلوم بود برنجهایش را با خیبرخیبر یا صهیون، جیش محمد قادمون دم داده بود و کبابهایش را با زمزمهی نصر من الله و فتح قریب باد زده بود.
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
خبرنگار
هیچ وقت به مخیلهام هم خطور نمیکرد شغل من با شغل فرزند یکی از عالی رتبهترین فرماندهان نظامی کشور یکی باشد.
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
علی و سردار
"خوش آمدی، پسرم! جوانانی مثل تو، امید آینده این سرزمین هستند."
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
عادی زندگی کردن، به مثابه در خط مقدم جنگیدن
حالا نه پشت جبههای هست که بشود رفت و برای رزمندهها امکانات بستهبندی کرد، نه مرکز اعزامی هست که بشود رفت و اسم نوشت، نه صندوقهای کمک به جبههای هست که بشود تویش پول انداخت و نه هیچ راه دیگری که...
مشاهده »
پنجشنبه, 29 خرداد,1404
بیا غذاتو بخور...
از شروع حمله، یک جمله مدام در ذهنم چرخ میزند: "ما رأيت الا جميلاً."
مشاهده »