شنبه, 18 مرداد,1404
جستجوی پیشرفته
شنبه, 31 خرداد,1404

کفش‌هایم کو؟

وقتی سیل راه بیفتد هر چیزی سر راهش باشد با خودش می‌برد...

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

اینجا مریوانه یا تهران!

«از سحر که صدا رو شنیدم گفتم اینجا مریوانه یا تهران!»

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

سربند مردمی

قرمه سبزی سر شب مانده را که خوردم، سوخت جامد به موتور ذهنم رسید که سربند یا منتقم درست کنم و ببندم به پیشانی شهدای شهر...

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

شبیه معصومه

بیشتر اوقات، با شنیدن صدای رعد و برق و هیاهویش، نماز آیات، واجب می‌شوم...

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

دایی فرشته‌ها

خانواده خواهرم طبقه دوم یک ساختمان دوازده طبقه در شهرک شهید چمران زندگی می‌کردند...

مشاهده »
شنبه, 31 خرداد,1404

زباله‌گرد!

یکی می‌گفت جمعی از پیرمردها را می‌شناسد که کارشان توی جنگ -وقتِ جوانی- خنثی کردن مین بوده. حالا که موهایشان سپید شده، دور هم جمع شده‌اند و تصمیم گرفته‌اند که بروند به جنگ بمب‌ها...

مشاهده »