پنجشنبه, 16 مرداد,1404
جستجوی پیشرفته
چهار شنبه, 25 مهر,1403

انفجار پیجرها؛ گازهای سمی

قرار گذاشتیم در کافه قلیونی. مسلط به فارسی، ساکن ضاحیه و با سابقه چندساله در حزب. هنوز شروع نکرده، صدای انفجار آمد. العربی زد وفیق صفا ترور شد. ابوسعید گفت «مسئول حفاظت حزب است. العربی، اول از همه سوژه ترورها را اعلام می‌کند. به اسراییلی‌ها وصل است.» .....

مشاهده »
چهار شنبه, 25 مهر,1403

گستردگی جبهه مقاومت، به گستردگی دل‌های مستضعفان عالم است

طلا که طلاست و پیش زرگر هم بروی، تنها تفاوتی که میتواند بگذارد بین طلاها، این است که عیارش ۱۷ است یا ۱۸، اجرت ساختش چقدر است و...

مشاهده »
چهار شنبه, 25 مهر,1403

بیروت، ایستاده در غبار - ۱۵ (از تگزاس تا بیروت!)

پیش‌نوشت: شب، با یک کلاهِ لبه‌دار و عصا و لباسِ سرتاسر مشکی، از جلوم رد شد. نمی‌شناختمش اما به نیم ساعت نکشید که با پیرمرد نشستیم به مصاحبه‌. خانه و زندگی‌ و تجارتش، تگزاس است. بعدِ سیل ۹۸، برگشته خوزستان و آن کمک‌های اورژانسی، حالا در خوزستان به یک قرارگاه بزرگ تبدیل شده. حالا هم آمده بیروت که رنجی از انسانی کم کند. قصه‌‌ی پیرمرد را از زبان خودش بخوانید:.....

مشاهده »
چهار شنبه, 25 مهر,1403

از نیت تا برکت

غبار غم از جانم پاک نمی‌شد. دلم می‌خواست برگردم به روزهای پر از حرکت و فعالیت، اما نمی‌توانستم خودم را جمع و‌ جور کنم. فضای مجازی هم سنگین‌ترم می‌کرد. . ......

مشاهده »
چهار شنبه, 25 مهر,1403

انفجارات

۷۰-۸۰کیلومتر دیگر خط ساحلی را ادامه می‌دادیم می‌رسیدیم به غزه. صور؛ زادگاه سیدحسن مثل بقیه شهرهای طرفدار حزب‌الله پُر بود از عکس‌های شهدای مقاومت از سیدعباس موسوی گرفته تا امروز. بعد از چند روز از توقف حملات اسراییل به ضاحیه، دوباره صدای انفجار شنیدم.......

مشاهده »
سه شنبه, 24 مهر,1403

انگشت خالی

خیلی دلم می‌خواست ماشین را می‌انداختیم توی جاده و به گاز خودمان را می‌رساندیم تهران. اما پراید مدل هفتاد و شش با پلوس داغان این حرف‌ها سرش نمی‌شد. شب تا صبح دل توی دلم نبود کی صبح می‌شود. .......

مشاهده »