شنبه, 18 مرداد,1404
جستجوی پیشرفته
جمعه, 04 آبان,1403

ضیافت‌گاه - ۳

فرودگاه بین المللی امام خمینی، واقعا بین المللی است. ظاهرا فقط ۳ تا باحجاب دارد آن هم ماییم. همه با کلاس و لاکچری خوشحال از اینکه توی صف پرواز لندن و استامبول و دبی ایستاده‌اند. ما چی؟ همین جور بلاتکلیف ایستاده‌ایم یک گوشه تا معلوم شود باید چکار کنیم و کجا برویم. ........

مشاهده »
جمعه, 04 آبان,1403

در این برهه حساس کنونی چه وقت جشن گرفتن است...؟!

صدای اخبار داشت تا توی راهرو می‌رسید که داشت درباره آمار شهدا و مجروحان روز گذشته در غزه می‌گفت و من و خواهرم داشتیم درباره این که خواهرم چه بپوشد حرف می‌زدیم. مردم در بیمارستان شهدای الاقصی می‌سوختند و ما داشتیم توی پاساژها برای مادر و خواهرم دنبال لباس مجلسی قشنگ می‌گشتیم. .......

مشاهده »
پنجشنبه, 03 آبان,1403

ضیافت‌گاه - ۲

ساعت ۴ صبح می‌رسم تهران. رفقای همسفری توی سوئیت خوابند. کلیدی که کش رفته‌ام را می‌اندازم توی قفل در و بازش می‌کنم. دوتایی می‌پرند جلوی در و مرا که می‌بینند بی‌مقدمه می‌گویند: "تو روحت با این اومدنت..

مشاهده »
پنجشنبه, 03 آبان,1403

بیروت، ایستاده در غبار - ۲۵ (جنگِ آوارگان!)

منهای تبادل آتش، این‌جا انگار آوارگان‌اند که بخش مهمی از سرنوشت جنگ را تعیین می‌کنند. نزدیکِ یک میلیون نفر از مردم جنوب آواره شده‌اند. ضاحیه ۹۹ درصد، بقاع ۶۰ درصد، بعلبک و هرمل ۵۰ درصد، صور ۹۹ درصد و صیدا ۸۰ درصد؛ این گمانه‌هایی است از خالی شدن جمعیت مناطق شیعه‌نشینِ لبنان.....

مشاهده »
پنجشنبه, 03 آبان,1403

ضیافت‌گاه - ۱

هنوز هم مرددم. حتی حالا که نشسته‌ام توی ماشین اداره و ‌۲۰ دقیقه بیشتر تا تهران راه نیست و آقای نوری دو ساعتی هست که خوابیده و آقای اسماعیلی تازه بنزین زده. هنوز هم مرددم. . . ..

مشاهده »
پنجشنبه, 03 آبان,1403

سیده رباب

زینبیه اوضاع برق خراب است. تصورش برای ما خیلی سخت است. برای شارژ گوشی‌هایمان می‌آییم‌ هتل سر کوچه. لبنانی‌ها خیلی خونگرم و مهربانند. سیده رباب موسوی مادر علی که دامادش از رزمنده‌های مقاومت است و اسم‌نوه‌اش را به عشق قهرمان ایرانی گذاشته قاسم حسابی با ما گرم گرفت تا جایی که به نشانه محبت قلیانش را به ما تعارف کرد!!!!......

مشاهده »