شنبه, 15 آذر,1404
جستجوی پیشرفته
پنجشنبه, 19 تیر,1404

مثل سربازی در میدان

همیشه به مامان بالیده‌ام که جان و مال و عمرش سر دست بوده برای «ایران» اما حالا بیشتر...

مشاهده »
پنجشنبه, 19 تیر,1404

مقاومت در یک قدمی

تابوت که روی سکو جا می‌گیرد برادر خم می‌شود و آرام بر پیکر بوسه می‌زند. صبورانه می‌ایستد تا مراسم وداع تمام شود...

مشاهده »
چهار شنبه, 18 تیر,1404

گرزک خومه

جوان‌ترها اعتراضی به جنگ نداشتند اما آشفته بودند از وضع موجود اما بزرگترها گویی عاقلانه‌تر به این اتفاقات نگاه می‌کردند...

مشاهده »
چهار شنبه, 18 تیر,1404

جنگ‌ِ بازار

لباس رزمنده می‌شستم یا کفن می‌دوختم؟ کنسرو درست می‌کردم یا نون می‌پختم؟ یا شاید سربند یا زهرا برای پسرم می‌بستم و راهیش می‌کردم...

مشاهده »
چهار شنبه, 18 تیر,1404

بلاگردان ایران

از بقالی بیرون آمدم و داخل ماشین نشستم به امید مغازه بعدی. چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پیرمرد با بطری آب خنک و لیوان استیل از خانه آمد سمت ما...

مشاهده »
چهار شنبه, 18 تیر,1404

یک شروع نامربوط

در بالکن باز بود. باد می‌وزید و گوشه ای از برگه‌های روی میز را پخش‌و‌پلا می‌کرد. برگه‌ای با وزش باد چرخی خورد و روی زمین ولو شد...

مشاهده »