شنبه, 15 آذر,1404
جستجوی پیشرفته
دوشنبه, 03 دی,1403

برجی درون سرم فرو ریخت...

آن‌ها ساختمان را بمباران نکردند، اما برجی از درون سرم فرو ریخت. تکه‌های عظیمی از خاطرات در فضا پخش شد...

مشاهده »
دوشنبه, 03 دی,1403

روز مادر مبارک

فشارخون علی خوب است. مادر دست می‌برد زیر بازوی علی و بلندش می‌کند: «خوابت میاد؟ پاشو مامان، بریم خونه»

مشاهده »
دوشنبه, 03 دی,1403

حورا؛ دختر حماه

دکترها مستاصل از نبود امکانات و عموی بچه که پیرمرد دنیا دیده‌ای بود به من می‌گفت زنده نمی‌ماند... بچه‌مان از گرسنگی از دست رفت.

مشاهده »
یکشنبه, 02 دی,1403

از لبنان برایم بگو - ۵

ادر، دخترش را در این وضعیت دید. سراسیمه چادرش را سر کرد. بدون انکه ساق دست و جوراب و روسری بپوشد.او را بغل کرد و بدون کفش در خیابان دوید...

مشاهده »
یکشنبه, 02 دی,1403

بیروت، ایستاده در غبار - ۳۵

اگر خودش نگفته بود تپل است من جسارت نمی‌کردم...

مشاهده »
یکشنبه, 02 دی,1403

حکایت آغاز یلدای فراق

از ورودی بازار تا حرم ۵ دقیقه‌ای راه است، مسیری تقریبا تاریک که انتهایش به نوری تمام نشدنی می‌رسد. ورودی حرم که رسیدم...

مشاهده »