شنبه, 18 مرداد,1404
جستجوی پیشرفته
سه شنبه, 23 بهمن,1403

۲۲ بهمن اردوگاه تکریت

مدتی بود داشت بر روی کاغذی تصویر حضرت امام (ره) را می‌کشید، هنوز اسکناس بیست تومانی که هنگام اسارت با مخفی کاری به اردوگاه آورده بود همراهش بود. او نقاش و چهره‌نگار قابلی بود. گروه فرهنگی آسایشگاه پرتلاش‌تر داشتند برای گرامیداشت ۲۲ بهمن آن سال تلاش می‌کردند.

مشاهده »
دوشنبه, 22 بهمن,1403

دو‌کیلو و نیم‌ روشنگری

چه نشسته‌ای عقب گود که غرض و نیت‌ها در جنگ روایت‌ها دارد روایت می‌شود. وقتی تو اهل راستی و درستی هستی بیا وسط و بلندگوی حقیقت باش. حق را فریاد بزن.‌ مثل بلند صلوات فرستادن که چهره نفاق را از بین می‌رود...

مشاهده »
دوشنبه, 22 بهمن,1403

به بهمن‌ماه فروردین بگویید

احساساتی بودن زهرا برای همه مبرهن بود که همان نیز باعث شد این بار التماس‌هایش با چاشنی اشک همراه شود که: «تو رو بخدا اگر از دفتر اجازه آوردن که برید برای تمرین سرود، منم با خودتون ببرید. اصلاً درس نخوندم و مطمئنم خانوم امروز از من می‌پرسه».

مشاهده »
دوشنبه, 22 بهمن,1403

در یک روز سرد زمستانی...

او از کودکی بارها داستان انقلاب را از زبان پدربزرگ و پدرش شنیده بود. از روزهایی که خیابان‌ها مملو از جمعیت بود، از لحظه‌ای که امام از هواپیما پیاده شد و میلیون‌ها نفر به استقبالش رفتند.

مشاهده »
دوشنبه, 22 بهمن,1403

الله اکبر

شب بیست‌ و دوم بهمن که می‌شود به یاد آن لحظات پرتب‌وتاب، با فرزندانم نوای الله‌ اکبر سر‌می‌دهیم. چه قدر این بانگ الله‌ اکبر با آن زمان فرق دارد. سال پنجاه‌ و هفت دلهره بود و وحشت. اما حالا سرشار از شادی و سرور است.

مشاهده »
یکشنبه, 21 بهمن,1403

درد بلایتان توی سر...

کاردم میزدی خون در نمی‌‌آمد؛ تو دلم از یک طرف تحسینشان می‌کردم و از یک طرف فحش می‌دادم به سازمان‌ها و مجموعه‌های عریض و طویلی که میلیون میلیون پول بیت‌المال را به فنا میدهند ولی کارشان یک صدم کار این بچه‌ها نمی‌ارزد.

مشاهده »