شنبه, 18 مرداد,1404
جستجوی پیشرفته
دوشنبه, 11 فروردین,1404

قلک

هر چند به ظاهرش نمی‌آید، اما فقط یک قلک نیست، ابزار تبیین است و آموزش. هر کس به خانه‌مان می‌آمد پسرم آن را دست می‌گرفت و توضیح می‌داد: «این قلکِ کمک به فلسطینه، اگر دوست دارید توش پول بریزید».

مشاهده »
یکشنبه, 10 فروردین,1404

سال های زیسته

خدا رحمت کند سال هزاروچهارصدوسه را که با دردهای او ما پوست انداختیم و زندگی‌مان شد روزهای قبل و بعدش. حالا بیشتر از همیشه چشم انتظار آمدن فرج و نصرت خدائیم و آرزو داریم در خونْ هم، با مردم غزه شراکت داشته باشیم‌.

مشاهده »
یکشنبه, 10 فروردین,1404

دیگه باید حتماً شرکت کنیم

آخر با چندتا بچه قد و نیم‌قد کوچک و نوزاد ۴۰روزه یک‌کم برایم سخت بود. آن هم با وضع داغان کالسکه که چند وقتی هست عمرش را کرده. اما وقتی که دیدم حضرت آقا در پیامی خودشان شخصاً از مردم می‌خواهند حتماً همه شرکت کنند و...

مشاهده »
یکشنبه, 10 فروردین,1404

روز قدس کربلا

اما در مسیری که می‌رفتیم، خود را بی‌توفیق نکردیم. تا به مقصد برسیم؛ همان جمع کوچک چهار-پنج نفره‌مان "مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسراییل، کلا کلا اسراییل، الموت الامریکا، الموت الاسراییل" گویان، خیابان را پر سر و صدا کرد و از کنار هر هتل و مطعم و فندق و زائرسرا رد می‌شدیم، توجه‌ها را جلب می‌کردیم و شعار می‌دادیم...

مشاهده »
یکشنبه, 10 فروردین,1404

نسل سلام فرمانده

آخر مسیر راهپیمایی درست روبروی فرمانداری، دیدمش، پسربچه‌ای با بلوز کرم رنگ و شلوار زغالی، که فکر کنم پنجم ششم بود، چهره‌اش به دل می‌نشست صورت تپلش خواستنی ترش کرده بود، داشت بادکنک می‌فروخت. بادکنک رنگی رنگی که بهم بافته شده بودند.

مشاهده »
شنبه, 09 فروردین,1404

سحری روز قدس

به قابلمه سر زدم که ببینم پلو دم کشیده یا نه؛ یاد مقلوبه افتادم. یعنی چند روزی بود در ذهنم رفت‌وآمد داشت و دوست داشتم امتحانش کنم. انگشت نم‌دارم را که به دیواره قابلمه زدم و جیلیزویلیز دیگ درآمد فهمیدم وقتش شده و زیر دیگ را خاموش کردم.

مشاهده »