اگر قلدر محله هر روز به بهانهای تهدیدت کند که بالاخره زمین پدریات را از چنگت در میآورد، ارزشش را دارد بروی درس بخوانی برای این که بتوانی یک روز زمین آبا و اجدادیات را آباد کنی؟!
حتما دارد که یوسف ابوربیع مهندس کشاورزی شد.
شاید روزی که این رشته را برای ادامه تحصیل انتخاب کرده بود باخودش کلی رویا ساخته بود. شاید دلش میخواست با طرح و ایدههایش کشاورزی سرزمینش رونق بگیرد.
اما دست آخر رشته تحصیلیاش جای دیگری به کارش آمد.
وقتی که در بیت لاهیا قحطی و گرسنگی اشک به چشم بچهها نشاند، یوسف همتش را گذاشت تا بذر گیر بیاورد. بذرها را در دل خاک سرزمینش کاشت، آب به پایشان ریخت تا قد بکشند، سبزیشان بخورد به چشم بچههای آواره. تا وقتی آن رزمنده فلسطینی از بالای ساختمانی که در آن کمین کرده چشمش به سبزی خاک میخورد، لبخند بزند به زندگی که هنوز جریان دارد.
حالا بذرهای یوسف به ثمر نشستهاند حالا که قرمزی خونش به پایشان ریخته.
فاطمه نصراللهی
eitaa.com/haer1400
جمعه | ۱۱ آبان ۱۴۰۳ | قم