خانمی از یکی از روستاهای بسیار نزدیک مشهد پیام دادند که یک جفت گوشواره برای اهدا دارم
قرار گذاشتیم که توی روستا تحویل بگیریم.
چند دستگیره آشپزخانه هم دوخته بودند که تحویل دادند گفتند اگر میشود دستگیرهها توی بازارچه فروخته شود.
بعد از تحویل، پیام دادند که: «یک لحظه در برابر طلاهای اهدایی خجالت کشیدم چون گوشواره گها خیلی کوچک بود اما باز با خودم گفتم حتما این هم ندای شیطان هست که میخواد من رو از این کار منصرف کنه.
ان شاء الله خدا با فضل و کرمش قبول کنه.»
همه حرف را زده بودند.
آنچه اهدا میشود، چیزی است که در توان بندگان است و آنچه موثر در پیروزی است، نصرت الهی است و حساب کتاب خدا با ما آدمها فرق دارد.
چه خوب دست شیطان را رو کردند...
رقیه فاضل
ble.ir/rq_fazel
یکشنبه | ۲۹ مهر ۱۴۰۳ | #خراسان_رضوی #مشهد