شنبه, 18 مرداد,1404

شُکرهای بی‌وقت

تاریخ ارسال : دوشنبه, 23 تیر,1404 نویسنده : نرگس لقمانیان اصفهان
شُکرهای بی‌وقت

مامان عادت داشت به شکرکردن‌های وقت و بی‌وقت؛ به این که یک‌هو موقع شستن ظرف‌ها یادش بیاید خداراشکر که همسایه‌هایمان بی‌آزارند و خداراشکر نزدیک خانه‌مان همه‌جور مغازه‌ای داریم و کارمان زود راه می‌افتد. سفره را که می‌انداختیم شروع میکرد به شکرکردن برای سبزی‌خوردن‌های تازه، برای فلفل‌های سبزِ شیرین، برای تُردی خیارهای سالاد، برای خنکی خانه و برای غذای گرم.

این عادت مامان به من هم رسیده. گرچه بیشتر وقت‌ها به زبان نمی‌آورم اما مدام داشته‌هایم را یادِ خودم می‌آورم و از خدا بابتش ممنونم.

بعد جنگ دوازده‌روزه یک نعمت تازه، رفته قاطیِ ردیف چیزهایی که باید برایشان شکر کنم. نعمتی که همیشه داشته‌ام اما نمیدانم چرا هیچ‌وقت یادم نبوده از خدا تشکر کنم؛ نعمت اینکه ایرانی‌ام، ایران زندگی میکنم و سال‌های بعد از انقلاب اسلامی را می‌بینم. زندگی‌کردن در فضای انقلاب، برایم عزت و سربلندی و افتخاری دارد که هیچ‌جور دیگری نمی‌توانستم پیدایش کنم.

از دیشب تا حالا فکری شده‌ام چرا به خاطر نفرت‌ها و محبت‌های درستی که توی قلبم هست، هیچ‌وقت از خدا تشکر نکردم؟!

باید همه‌ی امروز میان اشک‌ها و آه‌ها و دعاها به خدا بگویم که چقدر بهش مدیونم که از اسرائیل و هم‌دستانش متنفرم، مردم مظلوم و حق‌طلب جهان را دوست دارم و عاشق رهبرم هستم.

نرگس لقمانیان

یک‌شنبه | ۲۲ تیر ۱۴۰۴ | #اصفهان

رستا؛ روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان

ble.ir/rastaa_isfahan


برچسب ها :