شنبه, 15 آذر,1404

سفرنامه بوسنی ۱۴۰۴

تاریخ ارسال : چهار شنبه, 12 آذر,1404 نویسنده : احمدرضا روحانی‌سروستانی فارس
سفرنامه بوسنی ۱۴۰۴

کانتر تحویل بار تازه باز شده بود و در صفی که هنوز خیلی طولانی نشده بود ایستادم. کمی استرس اضافه‌وزن بار را داشتم، ولی به لطف خدا چمدانم مرز بیست کیلوگرم را رد نکرده بود. پاسپورت را که تحویل دادم، مسئول کانتر از مقصد سفرم بعد از استانبول پرسید و من هم ویزا را نشانش دادم:

– بلیط برگشت‌تون رو هم ببینم؟

– بلیط برگشت رو هنوز نگرفتم.

– خب پس نمی‌تونید سفر کنید.

– چی؟

– شما باید مدرکی ارائه بدید که سفرتون موقته و قراره برگردید. یا بلیط برگشت یا رزرو هتل و یا چیزی شبیه این.

دنیا بر سرم خراب شد. حدود یک سال منتظر دعوتنامه برای این سفر بودم و حتی تصور اینکه همه چیز همین‌جا تمام شود و همه زحمت‌ها و هزینه‌هایم به باد برود، تنم را می‌لرزاند. در این مواقع، اولین چیزی که به ذهن همه‌مان می‌رسد این است که شروع به چانه‌زنی کنیم. مسئول کانتر به چند کانتر آن‌طرف‌تر و خانمی که پشتش نشسته بود اشاره کرد و گفت با او صحبت کنم.

خانم رییس قبول کرد با مسئولیت خودم سوار هواپیما شوم، اما گفت بهتر است قبل از پرواز بلیط برگشت را هم تهیه کنی، چرا که ممکن است در فرودگاه استانبول یا سارایوو به تو گیر بدهند و اجازه ورود ندهند. حسابم خالی بود و من باید تا نهایتاً دو ساعت دیگر بلیط می‌گرفتم و مانده بودم ساعت یک نیمه‌شب به چه کسی زنگ بزنم و پول از کجا بیاورم و چه کسی را زا به راه کنم.

با هزار استرس و ناراحتی و زنگ زدن‌های نیمه‌شب، بالاخره توانستم بلیط نیمی از مسیر برگشت – یعنی بوسنی تا استانبول – را تهیه کنم. نیمه دوم مسیر را هم به خداوند واگذار کردم و دل به تقدیر سپردم تا ببینم چه اتفاقی خواهد افتاد.

برعکس چیزی که قبلاً شنیده بودم، حجاب مسافران بعد از بلند شدن هواپیما و یا حتی زمان نشستن در ترکیه تغییر چندانی نکرد. احتمالاً آن تغییرات مربوط به گذشته بوده که مسافران در ایران کشف حجاب نمی‌کردند و امروزه کسانی که از همان فرودگاه امام حجاب را برداشته بودند، برای عوض شدن دیگر نیازی به خروج از مرز نداشتند.

ادامه دارد…

احمدرضا روحانی‌سروستانی

دوشنبه | ۲۶ آبان ۱۴۰۴ | فارس تهران_ترکیه

سیاه‌مشق‌های یک نوقلم

برچسب ها :