امروز خبری در ارومیه منتشر شد؛ خبر دستگیری نفوذیهای اسراییل در ارومیه.
پرسوجو کردم فهمیدم در نزدیکی محله ما اتفاق افتاده. پیاده به سمت محل دستگیری راه افتادم.
کوچه منتهی به یکی از خیابانهای اصلی محل دستگیری بود. رسیدم به محل که نیروهای امنیتی همهجا را بسته بودند و اجازه تردد وسایل نقلیه را نمیدادند و آنها را به کوچه بالایی راهنمایی میکردند. نزدیک محل شدم ولی اجازه تردد ندادند. گفتند که از کوچه بالایی تردد کنید. بالاخره رفتم و دور زدم محل را به سر کوچه رسیدم که مردم تجمع کرده بودند.
همه چهرهها پر از سوال و نگرانی بود. هرکسی میرسید میپرسید که چه شده و چه اتفاقی افتاده.
بعضیها زیر لب چیزهایی زمزمه میکردند؛ برخیها میگفتند اینها ۶ ماه است که در این ساختمان حضور دارند؛ برخیها از تابعیت و اهل کدام کشور هستند، صحبت میکردند؛ برخی ها از تعداد و تیپ هایشان.
ولی حرف غالب جمع این بود «الله لعنت السین» یعنی خدا لعنتشون کنه.
نیروهای امنیتی اجازه نمیداند زیاد تجمع اتفاق بیافتد و مردم را به خاطر حفظ امنیت جان خودشان پراکنده میکردند. گویا عملیات با درگیری مسلحانه نیز همراه بود. کمی بالاتر همه مغازهها باز بود و ملت سرگرم کسب و کارشان بودند. انگار نه انگار که ۵۰ متر پایینتر گروه تروریستی و نفوذی دستگیر کردهاند. شاید اگر این اتفاق برای یک جامعه اروپایی اتفاق افتاده بود تمام مغازههای اطراف بسته میشدند و همگی از ترس جانشان محل را ترک میکردند. شاید تا هفتهها استرس آن روز در تنشان باقی میماند.
کمی قدم زدم و به اطراف نگاه میکردم. مردم سرگرم زندگیشان بودند؛ مغازه دار، رستوران و ساندویچی و لوازم ساختمانی فروش و ماشینهای سواری؛ همه داشتند عین روزهای دیگر زندگی میکردند و کارشان را انجام میدادن . با خودم میگفتم مگر میشود نترسید؛ از جنگ و فردای جنگ حتما میترسند. مگر میشود استرس نداشته باشند؛ حتما دارند. پس چرا فرار نمیکنند؟ پس چرا به مغازهها حمله نمیکنند؟
پس چرا خانههایشان را ترک نمیکنند؟ پس چرا خیابانها خلوت نیست و پر از رفت و آمد است؟
شعار ندهیم، داستان نبافیم برای خودمان هیچکس نمیخواهد به راحتی آب خوردن بمیرد، هیچکس نمیخواهد آنچه که سالها با چنگ و دندان به دست آورده و حفظ کرده یک شبه نیست و نابود شود. پس حتما یک چیزی هست که هنوز پاهای این مردم نمیلرزد. هنوز ایستادهاند در مسیر زندگی، هنوز دارند امیدوارانه زندگی میکنند.
اسمش را نمیدانم، شاید حب وطن است؛ شاید شجاعت ذاتی این جماعت و یا شاید میدانند که اگر یک قدم در مقابل ترس عقب بگذارند تمام وجودشان را خواهد گرفت.
هرچه هست در این ملت فراوان است و این یک نعمت بزرگ برای هر جامعه و حکومت است که خیالش در بزنگاههای این چنینی از مردمش راحت است و همه توانش را میگذارد در مقابل دشمن.
پس جمهوری اسلامی فردای جنگ قدر این ملت را بیشتر بدان لطفا.
حمید امدادی
چهارشنبه | ۴ تیر ۱۴۰۴ | #آذربایجان_غربی #ارومیه