عمومهدی المهندس میگفت ما توی بحران به مغز سرد و دل گرم نیاز داریم. این یادداشت را با دل گرم و مغز سرد مینویسم. ما که الحمدلله چشم و دل سیریم! کسی که روی همه دیوارهای سالِ هزار و چهارصد و سهاش پر از یادگاری شده با این حوادث به هم نمیریزد.
وسط جنگ حلوا خیرات نمیکنند! کسی که هر روز شهادت مردم فلسطین را دیده با دیدن تصاویر شهدای امروز توی روحش طوفان نمیشود!
داشتم یادداشت غدیر را آماده میکردم. اینکه غدیر جشن دخالت مردم در سیاست است. آگاهی متقابل حکمران و ملت از حقوق هم! میخواستم بنویسم توی موکبهای غدیر، کرسی نقد از جمهوری اسلامی بگذارید تا جشنهایمان از مناسک بیروح و بیمعنا به حقیقت غدیر نزدیک شود! میخواستم بنویسم نمونه واقعی حقشناسی شیعیان ضاحیهاند که با کیلومترها فاصله چشمشان به تهران است...
«اما خب! ما به تغییر تقدیر در سحرهای جمعه عادت داریم.»
امروز اسرائیل بیشرف هم مسئول جمهوری اسلامی را زد و هم شهروندش را! انگار او هم با همه خباثتی که دارد درک دقیقی از ماهیت غدیر پیدا کرده!
این حقیقت حکمرانی در غدیرِ تراز است! مردم و مسئولین شریک غم و شادی همند.
ما نقد داریم! ما گاهی حالمان از چیزهایی که «میبینم» بد می شود! از نشستن سر میز با نسناسها...
اما با اتفاق سحر امروز غدیر امسالمان به حقیقت خودش نزدیک شد!
مسئولین جمهوری اسلامی پیشمرگهای مردمِ انقلاب اسلامیاند!
فرماندهان و دانشمندان و مردمی که سحر امروز به شهادت رسیدند تراز غدیری که قرار بود صرفا یک کارناوال شادی بیروح باشد بالا بردند.
بدیهی است باشرف زندگی کردن هزینه دارد.
طیبه فرید
ble.ir/tayebefarid
جمعه | ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ | #فارس #شیرار