یکشنبه, 19 مرداد,1404

به فدای لب خشکیده‌ات

تاریخ ارسال : شنبه, 14 تیر,1404 نویسنده : گمنام قم
به فدای لب خشکیده‌ات

اولین روز که خبر شهادت حاج آقا را شنیدم توان تلفنی صحبت کردن با همسر بزرگوارشان را نداشتم. فقط بدون تعلل عازم قم شدم. چهره قوی و محکم ایشان هر میهمانی را آرام می‌کرد. وعده نصرت می‌دادند. حاج خانم اکثر وقت‌ها آرام بودند به جز زمانی که چشم‌شان به آب و غذا می‌افتاد. بغض می‌کردند و در گریه مونس دیرین‌شان را صدا می‌زدند و می‌گفتند: «فدای لب‌های خشکیده‌ات سعید...»


گمنام

شنبه | ۱۴ تیر ۱۴۰۴ | #قم


برچسب ها :