نشستهایم پای تلویزیون و موشک باران حیفا را میبینیم...
علی که شش سال بیشتر ندارد نشسته کنارمان.
شادی انفجار موشکها، رنگپریدگی مسمویت بر چهرهاش را کمرنگتر کرده. میخندد... میدود و میخندد... میبیند آنجا هم شب است.
یکباره انفجار، آسمانشان را روشن میکند.
علی میگوید: "مامان الان اسرائیلیها میگن به به! چه خورشید درخشانی! بعد منفجر میشن و میرن تو هوا. اون وقت میفهمن کار ایران بوده!"
ریحانه شفیعی
سهشنبه | ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ | #بوشهر
شناشیر؛ رسانه مرکز روایت استان بوشهر
ble.ir/shenashir_bu