بخش اول
تیپهای متفاوتی از مردم را کنار هم دیده بودم، اما نه پای مراسمهای قرآنی!
فکر نمیکردم در آن هوای گرم و زمان خوابیدن زیر کولر خنک، در هوای بسیار گرم خراسان جنوبی، زیر نور قرآن این جمعیت جمع شوند.
سایه مهر الهی بر سر مردم با وفای مردم مستدام باد.
بخش دوم
برنامه با نام خادم الشهید حاج آقا رئیسی برپا شده بود.
توی مسیر که میآمدیم سرودهای زیبایی به یادبود شهدای خدمت پخش میشد.
به موکب خادمان رضوی که رسیدیم، دوباره یاد شهید رئیسی در دلم زنده شد.
آن عکس زیبایی که حاج قاسم سلیمانی عزیز با لباس خادمی رضوی داشتند، در کنار قاب شهید در خاطرم نقش بست.
اسم شهدای خدمت در هر لباس خادمی که باشند با اسم امام رضا علیهالسلام پیوند خورده است.
هر کس خالصانه در ایرانِ امام رضا علیهالسلام خدمت کند، نام و یادش با نام امام رضا علیهالسلام ماندگار و زنده خواهد ماند.
بخش سوم
مثل همه مراسمات به هر زحمتی بود، خودش را رسانده بود.
پدر معنویِ دانشجوهای غریبِ بیرجند، با ویلچرش آمده بود، پای کارِ قرآن، شده بود میزبان میهمانهای قرآنی که برای یادبود شهدای خدمت آمده بودند.
شاید هر کسی نداند، اما خداوند میبیند، چه کسی با چه سختی خودش را به این جلسه نورانی رسانده است.
او قطرهای از دریای حضور مردم بیرجند بود.
خودش چشمهای از نور بود، در این روز روشن.
بخش چهارم
نشسته بودند سهتایی روی زمین، فارغ از جمعیت زیادی که در اطراف نشسته بودند. فکر میکردم این پیرمردها را نهایت پای تریبون نمازجمعه آن صفهای جلو فقط میشود پیدا کرد.
اما قرآن آنها را آورده بود بین جمعیت.
بخش پنجم
آفتاب همه را نوازش میکرد.
حتی مهمانهای محفل زیر نور خورشیدِ در حالِ غروب ایستاده برنامه اجرا میکردند.
هر جملهای از آن اسم شهید ابراهیم رئیسی میبارید.
فیلم قرآن به دست گرفتن شهید رئیسی که پخش شد، همه قرآنهای شخصی که به محفل آورده بودند را به دست گرفتند.
اشکها جاری شد.
تصاویر تشییع شهید در بیرجند پخش شد.
خاطرهها زنده شد
و دلها به شور افتاد...
یاد شهید رئیسی زنده شد
و دلها بار دیگر برای آن مظلومیت سوخت.
زهرا بذرافشان
پنجشنبه | ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ | #خراسان_جنوبی #بیرجند